بیماریها و آفات عمدهی گیاه قهوه
میوه خوارِقهوه Coffee Berry Borer با نام علمی Hypothenemus hampei
میوهخوارِ قهوه (Coffee Berry Borer) حشرهی بومیِ افریقا است که مهمترین آفت در بسیاری از کشورهای بزرگ تولیدکننده قهوه در دنیا میباشد. این حشره در سال 1913 به طور اتفاقی در بزریل شناسایی شد، پس از آن به مزارع قهوه در سرتاسر امریکای مرکزی و جنوبی، مکزیک و کارائیب هجوم برد. میوهخوارِ قهوه به تمام دنیا و به احتمال خیلی زیاد از طریق دانههای شامل این آفت منتقل شده است. تعداد اندکی از کشورهای تولید کننده قهوه همچنان عاری از این آفت هستند. در سال 2010 میلادی وجود این آفت در هاوایی تایید شد و تا سال 2016 پاپوآ گینه نو و نپال همچنان عاری از این آفت بودند. حشرههای بالغ مونث حدود هشت هفته پس از گلدهی یک حفرهی مشخص در گُلگاه دانههای سبزِ درشت میشکافند و بعد تخمهایشان را درون حفرهها میریزند. حشره پس از خارج شدن از تخم از دانه تغذیه میکند. تنها یک میوه را ممکن است تا 20 تخم حشره فرا گرفته باشد. بسیاری از میوههای نارسِ پُر شده، از درخت برروی زمین میافتند. تولید و کیفیت محصول باب میل بازار به طور قابل توجهی کاهش مییابد و در شیوع بالای این آفت، آنها به 100 درصد گیلاسهای قهوه حمله میکنند. آفت برای بیشتر عمر خود درون میوه باقی میماند و موجب سخت شدن کنترل آن میشود.
میوههای قهوه قرار گرفته مورد هجوم میوهخوار قهوه با حفرههای وارد شدهی قابل مشاهده
هیچ روش کنترل ساده و ارزانی برای این حشره وجود ندارد. اقدامات کنترلی مرسوم به همراه کنترل شیمیایی به کار گرفته شده به عنوان مکمل آنها توصیه میشود. اقدامات پرورشی که میتوانند منجر به کاهش هجومها شوند شامل: کاهش سایههای شدید، از هم باز نگه داشتن شاخ و برگهای گیاه با هرس کردن آن، برداشت قهوه دست کم هفتهای یک بار در طول فصل برداشتِ اصلی، پاکسازی درختان از دانه هنگامی که فصل برداشت تمام شد، مطمئن شدن از اینکه هیچ میوهای روی زمین باقی نمانده، و از بین بردن تمام میوههای آلوده از طریق سوزاندن.
مینوز برگ قهوه Coffee Leaf Miner با نام علمی Leucoptera coffeella
مینوز برگ قهوه (یا معدنچی برگ) (Coffee Leaf Miner) یک حشرهی بید (نوعی پروانه) است که تخمهایش از بافت داخلی برگ تغذیه میکنند و پارانشیم نردبانی را مصرف میکنند. مینوز برگ در برزیل یکی از مهمترین آفات برای قهوهی عربیکا میباشد. این آفت در افریقا شناخته شده و امکان کاهش محصول تا 50% وجود دارد. بیست گونه از مینوز برگ از سرده Leucoptera شناسایی شدهاند که به 65 گونهی میزبان هجوم میبرند. چهار گونه از Leucoptera به منظور هجوم به گونههای قهوه شناخته شدهاند که شامل موارد زیر میشوند:
1- L. coffeella, 2- L. meyricki Ghesq., 3- L. coma Ghesq., 4- L. caffeina Wash
در افریقای شرقی از اتیوپی تا افریقای جنوبی L. caffeine و L. meyricki آفتهای عمدهی قهوهی عربیکا هستند. هر دوی این گونهها به عنوان مهاجمِ قهوههای خودرویِ بومی از جمله C. eugenioides و درختچههای دیگر در خانواده روناسیان نیز ثبت شدهاند.
مینوز برگ قهوهی L. coffeella اولین بار در برزیل و حوالی سال 1851 و احتمالا روی موجودی ِ گلخانهای وارد شده از جزیره آنتیلس و بوربون (Antilles and Bourbon Island) شناسایی شد. این آفت که تنها یک نوع غذا میخورد همان آفتی است که به گیاهان قهوه هجوم میبرد. گیاهان قهوهی آلوده شده نقطههای بزرگ، قهوهای و غیر عادی بر روی سطح رویی برگ دارند که ناحیه فتوسنتز برگ را کاهش میدهند. ساییدن یا نوردهی به نقطهها مینوزهای تازه و کرمهای کوچکِ تقریبا سفید را نمایان میکنند (شکل زیر). برگهای حفر شده پیش از موقع میریزند. افت در بازدهی اساسا ناشی از کاهش برگها است. کنترل شیمیایی این آفت با وجود موثر بودن، هزینه تولید را افزایش داده و با خطرات زیست محیطی همراه است. رقمهای مقاوم قهوه به این آفت از طریق پرورش کلاسیک و روشهای گزینش مولکولی گسترش یافتهاند. در برزیل جورههای مقاوم به L. coffeella با استفاده از ژنهای C. racemosa گسترش یافتهاند.
کرمهای کوچک مینوز برگ قهوه
نِماتد (کرم لولهای) ریشه گِرهی با نام علمی Meloidogyne
نماتد ریشه گِرهی (Root-knot Nematodes) به خطری بزرگ در تمام مناطق رشد گونهی عربیکا در دنیا شده است. آنها کرمهای غیر متحرک هستند. کرم مونث در ریشه فرعی گیاه قهوه مستقر میشود و موجب گِرههای غیرطبیعی که با عنوان آماس بافتهای گیاهی شناخته شدهاند، میشود. گیاهان قهوهی آلوده شده الزاما نمیمیرند اما تحت شرایط رشد طبیعی ضعیف میشوند. بیش از 15 گونه از Meloidogyne به عنوان پاتوژنهای قهوه گزارش شدهاند به همراه گونههای مختلف که بر اساس فعل و انفعالات و همباش شدن نسبیشان با قارچها موجب آسیبهای گوناگون به ریشه میشوند. مخربترین گونه M. exigua Goeldi است که در امریکای مرکزی گزارش شده است. در گواتمالا رایجترین گونه M. ncognita Chitwood است که موجب آسیب شدید شده و اغلب منجر به مرگ گیاهان میشود. با گزارشی از کاستاریکا مبنی بر کاهشِ تخمینی در تولید از 10% تا 20% به دلیل ضعف کلی گیاهان، در امریکای مرکزی تمام رقمها (Cultivated varieties) (مانند تیپیکا، بوربون، کاتورا، کاتوآی، کاستاریکا 95، و IHCAFE90) حساس هستند. علاوه بر وجود کرمها در کشورهای امریکای مرکزی و جنوبی، Meloidogyneهای مختلفی در افریقا و هند و دو گونهی به خصوص در کنیا نیز ثبت شده است.
نماتدها به لحاظ اقتصادی در امریکای لاتین با اهمیت هستند زیرا آنها تولید قهوه را محدود میکنند. در بسیاری از مناطق مسئله نماتد به واسطه همباشی آنها با قارچها که منجر به آلودگی قارچیِ گیاهان شده و موجب تغییرات فیزیکی میشود، تشدید شده است. رایجترین قارچها Fusarium و Rhizoctonia solani هستند که هر دو برای قهوه در طول مراحل اولیهی کاشت پاتوژنیک (بیماری زا) میباشند. روش های کنترل شامل ضدعفنی کردن خاک به عنوان یک اقدام پیشگیرانه، کنترل میزبانهای هرز، هرس کردن به منظور تقویت ساختار ریشه، برداشتن گیاهان مرده، کوددهی آلی برای تقویت رشد ریشه و بهبود تغذیه، مقاومت ژنتیکی به واسطه اصلاح گیاهان، پیوند زدن بر روی ریشههای مقاومِ موجود، کنترل شیمیایی، کنترل بیولوژیکی، و استفاده از گیاهان آنتاگونیست میباشند. در حالی که رقمهای استاندارد عربیکا به شدت به M. exigua حساس هستند، تعدادی از الحاقات قهوه کنفورا (ربوستا) از جمله پیوند درون گونهایِ Timor سطح بالایی از مقاومت را نشان دادهاند.
ریشهی گیاه قهوهی آلوده به نماتد ریشه گرهی
زنگبرگ قهوه (Coffee Leaf Rust) با نام علمی Hemileia vastatrix
قارچهای انگلی اجباریِ Hemileia vastatrix موجب افت اقتصادی قابل توجه برای تولیدکنندگان قهوه به خصوص در مورد گونهی عربیکا شده و در حال حاضر در تمام مناطق پرورش قهوه در دنیا یافت میشوند. اولین بار در سال 1861 نزدیک دریاچه ویکتوریا مشاهده شد و اکنون در سرتاسر کشورهای پرورش دهنده قهوه پخش شده و منجر به ضربه اقتصادیِ چشمگیری در سال 1868 در سریلانکا شد. در هند زنگبرگ قهوه در رقمهای حساس گونهی عربیکا برای حدودا 70% از کاهش محصول به حساب میآید. شیوع زنگبرگ قهوه در امریکای مرکزی در سال های 2012-2013 منجر شد تا بیش از 60% گیاهان در مکزیک 80% ریزش برگ نشان دهند. ویرانی محصول در نیکاراگوئه، السالوادور، گواتمالا، جمهوری دومینیکن و هندوراس نیز گزارش شد که به بیش از 1.08 میلیون هکتار ضرب زد. بر اساس سازمان بین المللی قهوه (International Coffee Organization)، انتظار میرفت که شیوع زنگ برگ قهوه در سالهای 2012-2013 در امریکای مرکزی منجر به از دست رفتن 500 میلیون دلار محصول شود و به قیمت 374000 شغل تمام شود.
اولین علائم قابل مشاهده به صورت نقطههای کوچک و زردِ کمرنگ بر روی سطح رویی برگها میباشد. این نقطهها به تدریج در قطر بزرگ میشوند و تودههایی از کهیرهاگهای نارنجی بر سطح زیرین برگها دیده میشود. در نهایت مرکز نقطهها قهوهای و خشک شده در حالی که لبههای برگ به تولید و گستردن کهیرهاگ ها ادامه میدهد. نهایتا آنها نواحی عمدهای از شاخه را میپوشانند. زنگبرگ موجب کاهش فعالیت فیزیولوژیکی شده که منجر به افتادن برگها میشود. آلودگی شدید میتواند موجب خشک شدن کامل شاخه شود. با وجود بروز باران به عنوان روش مهمِ انتشار موضعی، کهیرهاگها میتوانند از هر دو طریق باران و باد پخش شوند. انتشار در محدودهی وسیع عمدتا توسط باد است. مدیریت پرورشیِ خوب کلید کنترل این بیماری است، اگرچه عوامل بسیاری مانند جورههای در حال رشد، ویژگیهای خاک، میزان و توزیع بارش باران و غیره روشهای پرورش را تعیین میکنند. کنترل شیمیایی با استفاده از محصولات بر پایه مس در صورتی که در بازههای زمانی مرتب به عنوان اقدام پیشگیرانه به کار گرفته شوند، موثر هستند. عیب قارچکشهای بر پایهی مس علاوه بر هزینه این است که در خاک انباشته شده و میتوانند به سطحی برسند که برای گیاه و دیگر ارگانیسمها سمی باشند.
با در نظرگیریِ اقتصاد و به حداقل رساندن ورودی شیمیایی برای مدیریت بیماری، زیستپذیرترین و موثرترین گزینه، گسترش و کشت جورههای سازگارِ قهوه است. بنابراین پرورش جورههای مقاوم به زنگ برگ قهوه تبدیل به یکی از بالاترین اولویتها در بسیاری از کشورها شده است. Prakash و دیگران به طور موفقیتآمیزی گزینش به کمک نشانگر (Marker-Assisted Selection) را به کار بردند تا مقاومتِ ماندگارِ زنگ برگ به دست آید. با استفاده از SCAR (Sequence-Characterized Amplified Region) نشانگرها به دقت به ژن مقاوم در برابر زنگِ SH3 متصل شدند، آنها قادر به تشخیص وجود یا عدم وجود ژن SH3 با استفاده از گونهی عربیکا، رقم S.795 (که رقمی گرفته شده از S.26 که خود پیوندی خودانگیخته میان گونههای عربیکا و لیبرکا است) بودند. نشانگر Sat244 در تشخیص وضعیت همسان و ناخالص از ژن SH3 موثرتر بود. این پژوهش اولین گزارش از استفاده موفقیتآمیز از گزینش به کمک نشانگر به منظور پرورش برای مقاوت زنگبرگ قهوه بود.
سطح رویی برگهای قهوه عربیکا قرار گرفته تحت تاثیر زنگ برگ قهوه
Coffee Berry Disease با نام علمی Colletotrichum kahawae
بیماری میوهی قهوه یا CBD که ناشی از قارچِ Colletotrichum kahawae است، اولین بار در سال 1922 در کنیا، حوالی کوهستان Elgon در غرب دره Rift شناسایی شد. این بیماری به سرعت از کنیا منتشر شد، ابتدا به محله Kivu در کنگو و سپس به اوگاندا، بروندی، رواندا، تانزانیا و آنگولا رسید. این بیماری در حال حاضر به کشورهای پرورش دهنده قهوه در افریقای جنوبی، مرکزی و غربی محدود شده است. این بیماری محصول را در هر مرحلهای که باشد، از گُلها تا میوههای رسیده و گاهی برگها را آلوده میکند. اگر اقدام کنترل کنندهای به کار گرفته نشود، با در نظر گرفتن بیشترین میزان افت محصول که بعد از آلودگی میوههای سبز اتفاق میافتد، به زخمهای تیره و گود (شکل زیر) و افتادن میوهها به صورت نارس و مومیایی شده (خشک و پژمرده شدن میوه و جایگزینی بافت آن با ساختار قارچی) آنها منجر شده و ممکن است موجب از دست رفتن محصول تا 70% یا 80% شود. تخمین زده شده که ضربه اقتصادی سالانه از CBD به تولید قهوهی عربیکا در افریقا بین 300 تا 500 میلیون دلار باشد که ناشی از کاهش محصول و هزینه کنترل شیمیایی است. اگرچه CBD در حال حاضر به افریقا محدود شده است، برای جلوگیری از ایجاد بیماری در دیگر کشورهای تولیدکنندهی قهوه باید اقدامات احتیاطی در نظر گرفته شود.
کنترل این بیماری میتواند از طریق یک رویکرد کشت منسجم با کنترل شیمیایی مرتبط به روشهای کشت بهینه و کنترل ژنتیکی به دست آید. گزارش شده است که مقاومت در برابر CBD در گونهی کنفورا (ربوستا) و بخشی از گونهی عربیکا به نظر میرسد که انجام شده است. به منظور مقاومت در برابر CBD در واکنش به همهگیری شدید بیماری حدود 35 تا 40 سال پیش در کنیا، اتیوپی و تانزانیا، از سال 1985 با عرضه کردن رقمهای مقاوم به کشاورزان، پرورش گونهی عربیکا آغاز شد. تحت شرایط مزرعه و آزمایشگاهی تفاوتها در مقاومت گیاهان قهوه به CBD با بالاترین مقاومت در Geisha 10، Blue Mountain، K7، Rume Sudan و نسلهای بعدیِ پیوندِ درون گونهایِ Timor به جز در Harar و بوربون در کنیا مشاهده شده است.
میوههای قهوه مبتلا به CBD
لکهی برگ امریکایی (American Leaf Spot) با نام علمی Mycena citricolor
لکهی برگ امریکایی (American Leaf Spot) ناشی از قارچهای Mycena citricolor عمدتا در امریکای لاتین به خصوص در کاستاریکا و کارائیب شایع است. این بیماری همچنین تعدادی از گیاهان دیگر علاوه بر قهوه را نیز دچار میکند. این بیماری در قهوه بر تمام قسمتهای گیاه اثر میگذارد: ساقهها، شاخهها، برگها و میوهها. روی قهوه لکههای قهوهایِ کمابیش دایرهوار روی برگها شکل گرفته که به قهوهای کمرنگ و رنگِ پوشالی تغییر میکنند (شکل زیر). لکهها لبهی مشخص اما بدون حلقه دارند. لکههای رشد کرده روشنتر شده و جوانههای باریک مانندِ مو، زرد و کوچک عمدتا بر روی سطح روییِ لکهها میپروراند. مراکز لکههای برگِ قدیمیتر ممکن است تجزیه شود و ظاهرِ سوراخ بر جای گذارد. ممکن است لکههای مشابه روی شاخهها و میوهها ایجاد شود. تاثیر اصلی آن این است که موجب میشود تا برگ بریزد که پیامد آن کاهش در رشد و تولیدِ گیاه قهوه است.
اقدامات کنترلی شامل استفاده از قارچکشهای بر پایهی مس به طور متناوب با استفاده از تریازولهای امروزی با اثر جذبی میشود. به کار بستن روشهای مرسوم خوب مانند کنترل علف هرز، هرس کردن و کنترل سایه برای جلوگیری از بیماری و کاهش شدت بیماری ضروری است. ضربهی اقتصادیِ این بیماری به طور نسبی کم است و بنابراین تحقیقات بسیار محدودی بر پروردن جورههای مقاوم در برابر آن انجام شده است.
برگهای گونهی عربیکا آلوده به لکه برگ امریکایی
بیماری پژمردگی قهوه (Coffee Wilt Disease) با نام علمی Gibberella xylarioides
بیماری پژمردگی قهوه (Coffee Wilt Disease) یک بیماریِ قارچیِ آوندی است که اولین بار در سال 1927 در جمهوری افریقای مرکزی، جایی که بیماری در طول دههی بعدی به شدت منتشر و گسترده شد، تشخیص داده شد. این بیماری موجب کاهش چشمگیرِ محصولِ قهوهی ربوستا در دههی 90 میلادی در کشورهای کنگو و اوگاندا شد و صدها گیاه را از بین برد. اولین مستندات از آلودگی گونهی عربیکا در سال 1958 و در کشور اتیوپی بود.
گیاه قهوه مبتلا به بیماری پژمردگی قهوه
علائم بیماری شامل زرد شدن برگها است که منجر به خشک شدن و افتادن آنها میشود، سپس شاخهها خشک شده و در نهایت طی چند ماه منجر به پژمردن و مرگ کلِ گیاه میشود. مرگ گیاه ناشی از انسداد آب و جریان شیرهی گیاه به دلیل ایجاد کُلُنیِ آوندهای شیرهی گیاه به وسیله میسیلیوم (جُلینه) قارچی است. آلودگی میتواند در هر زمانی از مرحلهی لپه (اولین برگ رویان) تا رسیدگی آغاز شود. کنترل کردن این بیماری از طریق درمان شیمایی به طور موثر امکان پذیر نیست. به وسیله استفاده از یک خمیر ضدعفونی کننده مناسب برای شکافها و بریدگیهای ناشی از هرس کردن، استفاده از ابزارهای کشت و هجوم حشرات برای جلوگیری از ورود پاتوژنهای بیماریزا به آوندهای شیرهی گیاه در زیر پوست درخت، انتشار و آلودگی میتواند محدود شود.
منبع:
سارادا کریشان (جون 2017)، کشت پایدار قهوه، بیماریها و آفات عمدهی گیاه قهوه.